۴۳۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۵

ای جان و قِوامِ جُمله جان‌ها
پَر بَخش و رَوان کُنِ رَوان‌ها

با تو زِ زیان چه باک داریم
ای سودکُنِ همه زیان‌ها

فریاد زِ تیرهای غَمْزه
وَزْ اَبروهایِ چون کَمان‌ها

در لَعْلِ بُتانْ شِکَر نَهادی
بُگْشاده به طَمْعِ آن، دَهان‌ها

ای داده به دستِ ما کلیدی
بُگْشاده بدان دَرِ جهان‌ها

گَر زان که نه در میانِ مایی
بَربسته چراست این میان‌ها؟

وَرْ نیست شرابِ بی‌نشانیْت
پس شاهِدِ چیست این نشان‌ها؟

وَرْ تو زِ گُمانِ ما بُرونی
پَس زنده زِ کیست این گُمان‌ها؟

وَرْ تو زِ جَهانِ ما نَهانی
پیدا زِ کِه می‌شود نَهان‌ها؟

بُگْذار فَسانه‌هایِ دنیا
بیزار شُدیم ما از آن‌ها

جانی که فُتاد در شِکرَریز
کِی گُنجَد در دِلَش چُنان‌ها

آن کو قَدَم تو را زمین شُد
کِی یاد کُند زِ آسْمان‌ها؟

بَربَند زبانِ ما به عِصْمَت
ما را مَفِکَن در این زبان‌ها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.