۵۸۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۴

اَنْدَر دلِ ما تویی نِگارا
غیرِ تو کُلوخ و سَنگِ خارا

هر عاشق، شاهِدی گُزیده‌ست
ما جُز تو ندیده‌ایم یارا

گَر غیرِ تو ماه باشد ای جان
بر غیرِ تو نیست رَشکْ ما را

ای خَلْق حَدیثِ او مَگویید
باقی همه شاهِدانْ شما را

بَر نَقشِ فَنا چه عشق بازَد
آن کَس که بِدید کِبْریا را

بر غیرِ خدا حَسَد نَیارَد
آن کَس که گُمان بَرَد خدا را

گَر رَشک و حَسَد بَری، بَرو بَر
کین رَشک بُده‌ست انبیا را

چون رفت بر آسْمانِ چارُم
عیسی’ چه کُند کلیسیا را

بوبَکر و عُمَر به جان گُزیدند
عُثمان و عَلیّ مُرتَضی را

شَمسِ تبریز جو رَوان کُن
گَردان کُن سَنگِ آسیا را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
نیلوفر
۱۳۹۹/۷/۱۷ ۱۲:۰۹

ببخشید میشه معنی شعر رو هم بزارید؟

گوهرین: با سلام و احترام. متاسفانه در حال حاضر توانایی نوشتن شرح و تفسیر بر آثار را نداریم.