۳۱۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲

چو دلگشای رقیبان شوی به لطف نهانی
زبان بنده ببندی به التفات زبانی

چو تیر غمزه نهی در کمان کشی همه بر من
ولی کنی به توجه دل رقیب نشانی

چو تیغ ناز کشی منتش کشم من غافل
ولی به علم نظر زخم بر رقیب رسانی

چو دلبری کنی آغاز من نخست دهم دل
ولی تو سنگ دل اول دل رقیب ستانی

شکر برای من ارزان کنی گه سخن اما
نهان به جنبش لب جمله بر رقیب فشانی

چو کوه اگر همه تمکین شوی بروی خوشم من
و گرچه بادروی چون رسد رقیب بمانی

بلی گهی که نهی در کمان خدنگ تغافل
تغافل از دل مجروح محتشم نتوانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.