۲۷۶ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۵۶۲

ای بوده در قفای تو دایم دعای من
بیگانگی مکن که شدی آشنای من

دست از جفا بدار و گرنه دعا کنم
تا دادمن ز تو بستاند خدای من

گر من دعاکنم به سحرگاه وای تو
گر دست من نگیری صد بار وای من

تو از برای عشقی وعشق از برای تو
من از برای دردم و درد از برای من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۶۱
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.