۳۱۴ بار خوانده شده
ز عشقت بیقرارم با که گویم
ز هجرت خوار و زارم با که گویم
نمیپرسی ز احوالم که چونی
پریشان روزگارم با که گویم
همی خواهم که بفرستم سلامی
چو یک محرم ندارم با که گویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ز هجرت خوار و زارم با که گویم
نمیپرسی ز احوالم که چونی
پریشان روزگارم با که گویم
همی خواهم که بفرستم سلامی
چو یک محرم ندارم با که گویم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۲۷
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.