۲۳۸ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۴۳۰

چندین شبم گذشت به کنج خراب خویش
نوری ندادیم شبی از ماههتاب خویش

رویی چنان مپوش زعشاق کاهل دل
از تشنگان دریغ ندارند آب خویش

گر نه کباب کردن دلها شدش حلال
آن مست را بحل نکنم من کباب خویش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۴۲۹
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۴۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.