۲۹۸ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۳۲۹

آرام جانم میرود، جان را صبوری چون بود
آنکس شنا سد حال من ، کاو همچو من در خون بود

رنجم مبادا بر تنی ، چون من مبادا دشمنی
من دانم و همچون منی ، کاندوه دوری چون بود

زلفش که در جانم گزد، چون مار پنهانم گزد
ماری کزینسانم گزد، کی در خور افسون بود

لیلی و موی مشک بو، آنکس که دیده مو به مو
دانم که زنجیر از چه رو، در گردن مجنون بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۳۲۸
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.