۲۷۴ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۲۵۷

ترک عاشق کش من ترک جفا خوش باشد
به وفا کوش که از دوست وفا خوش باشد

بی تو ای گل سر گلگشت چمن نیست مرا
که تماشای گلستان شما خوش باشد

پرده برگیر ز رخ تا که دعایی بکنم
که به هنگام سحرگاه دعا خوش باشد

گر دلم ریش کند و جگرم خون سازد
چشم غارتگران ترک مرا خوش باشد

دایم از پرورش اشک من آن سرو خوش است
همه دانند که پروردهٔ ما خوش باشد

خسروا دیده نگهدار ز دیدار رقیب
که زیان نظر از صحبت ناخوش باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۵۶
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.