۲۹۸ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۸۰

ندارد چشمهٔ خورشید آبی
کزان چشمه تو بردی هر چه است

نباشد هیچ بوی نافه از مشک
ولی موی تو یک‌سر مشک نابست

چو بر شیرین لبت از رخ چکد خوی
تمامی آب آن شربت گلابست

مرا گریک سوا لی از لب تست
ز چشمت ده جواب ناصوابست

سخن گوید چو خسرو پیش چشمش
زبون غمزهٔ حاضر جوابست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۷۹
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.