۳۰۵ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۱۴

یارب که داد آینه آن بت پرست را
کو دید حسن خویش و زما برد دست را

دیوانهٔ بتان کند رو به کعبه زانک
تعظیم کعبه کفر بود بت پرست را

چندین چه غمزه می‌زنی از بهر کشتنم
صید توزنده نیست مکن رنجه شست را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۳
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.