۳۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۳

بیار آن می که پنداری روان یاقوت نابستی
و یا چون برکشیده تیغ پیش آفتابستی

بیا کی گویی: اندر جام مانند گلابستی
به خوشی گویی: اندر دیدهٔ بی‌خواب خوابستی

سحابستی قدح گویی و می قطرهٔ سحابستی
طرب، گویی، که اندر دل دعای مستجابستی

اگر می نیستی، یکسر همه دل ها خرابستی
اگر در کالبد جان را ندیدستی، شرابستی

اگر این می به ابر اندر، به چنگال عقابستی
ازان تا ناکسان هرگز نخوردندی صوابستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.