۲۵۱ بار خوانده شده

بخش ۲۰ - عقد کردن خسرو شکر را

عروس صبح دم چون پرده برداشت
جهان را جلوهٔ خور در نظر داشت

طلب کردند موبد را نهانی
که عقدی بست بر رسم مغانی

چو شد شرط زناشوئی همه راست
مراد آماده گشت و داوری خاست

ملک در پرده با دلدار بنشست
به تاراج شکر شد طوطی مست

در او پیچید چون در گل گیائی
غلط کردم که در گنج اژدهائی

شکر خائیده شد در زیرگازش
به حلوا در شد انگشت درازش

به گنج انداخت مارش مهرهٔ خویش
صدف بستد ز باران قطرهٔ خویش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۹ - بردن شکر خسرو را به خانهٔ خویش به مهمانی
گوهر بعدی:بخش ۲۱ - خبر یافتن شیرین از عقد کردن خسرو شکر را و به صحرا رفتن و ملاقاتش با فرهاد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.