۲۶۱ بار خوانده شده

بخش ۱۰ - آگاه کردن خسرو شیرین را از قصد سفر خود به سوی قیصر روم

حلاوت سنج شیرین شکر خند
چنین برداشت مهر از حقه قند

که با خسرو چو شیرین بست پیمان
که این بلقیس گردد آن سلیمان

ملک بر رسم اول چند گاهی
به مهر از دور می‌کردش نگاهی

به شیرین گفت میدانی که کارم
پریشانست همچون روزگارم

مرا در ملک خود کاری درافتاد
رسیدم با تو کاری دیگر افتاد

کنون کامیدم از تو یافت یاری
به ملکم نیز هست امیدواری

گرفتم از رخت فال مبارک
که تاجم باز گردد سوی تارک

گرم دستوریی باشد ز رایت
بر ارم سر بروم از زیر پایت

برآمد همچو مه در شامل دیجور
سوار سایه شد خورشید پر نور

برون راند آن شب فرخنده ز آن بوم
مبارک روی شد بر قیصر روم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹ - اظهار عشق کردن خسرو به شیرین
گوهر بعدی:بخش ۱۱ - یاری خواستن خسرو از قیصر و لشکر کشی او به مداین و شکست خوردن بهرام چوبینه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.