۲۵۶ بار خوانده شده

قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - زمان ارکان هر دو بار باز هم روبرو شدند و از هر دو جانب شاعران قصیده‌ها سرودند قصیدهٔ معروف امیر خسرو شاید در همین مجالس قرائت شده باشد:

زهی ملک خوش چون دو سلطان یکی شد
زهی عهد خوش چون دو پیمان یکی شد

دو چتر از دو سو سر برآورد از در
زمین زان دوابر در افشان یکی شد

پسر بادشاه و پدر نیرسلطان
کنون ملک بین چون دو سلطان یکی شد

ز بهر جهان داری و بادشاهی
جهان‌را دو شاه جهانبان یکی شد

یکی ناصر عهد محمود سلطان
که فرمانش در چار ارکان یکی شد

دگر شه معز جهان کیقبادی
که در ضبطش ایران و توران یکی شد

به دیو و پری گوی، ای بادکاینک
دو وارث به ملک سلیمان یکی شد

کنون روی در چین نیارند ترکان
به هندوستان چون دو خاقان یکی شد

برون شد دوئی از سر ترک وهندو
که هندوستان با خراسان یکی شد

به صد مهمانی صلا داد عالم
چوبر خوان شاهی دو مهمان یکی شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - قصیدهٔ دریای ابرار «این تلخ می که هست دل مرده را حیات زهر است در دهان حریفان بد فعال»
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - امیر خسرو نزد سلطان کیقباد رسید قصیدهٔ مدحیه را شاید درین ایام به وی تقدیم داشته باشد:
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.