۳۳۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۲

منگر به حدیث خرقه پوشان
آن سخت دلان سست کوشان

آویخته سبحه‌شان به گردن
همچون جرس از درازگوشان

از دور چو کشتگان ببینی
از راه بگرد و رو بپوشان

از بند ریا و زرق برخیز
با ساده نشین و باده نوشان

مفروش به ملک هر دو عالم
خاک سر کوی می فروشان

در باغ چه خوش بود سحرگاه
ما سرخوش و بلبلان خروشان

مطرب غزل عبید برخوان
دل برده ز دست تیزهوشان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.