۳۶۵ بار خوانده شده
ترک سر مستم که ساغر می گرفت
عالمی در شور و در شر می گرفت
عکس خورشید جمالش در جهان
شعله می زد هفت کشور می گرفت
چون صبا بر چین زلفش می گذشت
بوستان در مشک و عنبر می گرفت
هر دمی از آه دود آسای من
آتشی در عود و مجمر می گرفت
بوسهای زو دل طلب میکرد لیک
این سخن با او کجا در می گرفت
قصهٔ دردش عبید از سوز دل
هر زمان می گفت و از سر می گرفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
عالمی در شور و در شر می گرفت
عکس خورشید جمالش در جهان
شعله می زد هفت کشور می گرفت
چون صبا بر چین زلفش می گذشت
بوستان در مشک و عنبر می گرفت
هر دمی از آه دود آسای من
آتشی در عود و مجمر می گرفت
بوسهای زو دل طلب میکرد لیک
این سخن با او کجا در می گرفت
قصهٔ دردش عبید از سوز دل
هر زمان می گفت و از سر می گرفت
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.