۳۶۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶

ترک سر مستم که ساغر می گرفت
عالمی در شور و در شر می گرفت

عکس خورشید جمالش در جهان
شعله می زد هفت کشور می گرفت

چون صبا بر چین زلفش می گذشت
بوستان در مشک و عنبر می گرفت

هر دمی از آه دود آسای من
آتشی در عود و مجمر می گرفت

بوسه‌ای زو دل طلب میکرد لیک
این سخن با او کجا در می گرفت

قصهٔ دردش عبید از سوز دل
هر زمان می گفت و از سر می گرفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.