۳۷۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴

دلداده را ز تیر ملامت گزند نیست
دیوانه را طریقهٔ عاقل پسند نیست

از درد ما چه فکر وز احوال ما چه باک
آن را که دل مقید و پا در کمند نیست

فرهاد را که با دل شیرین تعلقست
رغبت به نوش دارو و حاجت به قند نیست

هرجا که آتش غم دلدار شعله زد
جان برفشان به ذوق که جای سپند نیست

بس کن عبید با دل شوریده داوری
بیچاره را نصیحت ما سودمند نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.