۳۲۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۲

چو روی تو گل رنگین ندیدم
تو را چون گل وفا آیین ندیدم

من اندر مرکز رخسار خوبان
چو خالت نقطهٔ مشکین ندیدم

ندیدم چون تو کس یا کس چو تو نیست
ز مشغولی به مه پروین ندیدم

چو تو ای بت رخت را سجده کرده
بت سنگین دل سیمین ندیدم

برآرم نعرهٔ عشقت چو فرهاد
که چون تو خسرو شیرین ندیدم

چو تو در روم نبود دلستانی
نه اندر چین ولی من چین ندیدم

به سوی سیف فرغانی نظر کن
که چون او عاشق مسکین ندیدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.