۳۲۲ بار خوانده شده

بخش ۱۹ - فی ذم المتمکنین فی المناصب الدنیویة للحظوظ الواهیة الدنیة

نان و حلوا چیست؟ ای فرزانه مرد
منصب دنیاست، گرد آن مگرد

گر بیالایی از او دست و دهان
روی آسایش نبینی در جهان

منصب دنیا نمی‌دانی که چیست؟
من بگویم با تو، یک ساعت بایست

آنکه بندد از ره حق پای مرد
آنکه سازد کوی حرمان جای مرد

آنکه نامش مایهٔ بدنامی است
آنکه کامش، سر به سر، ناکامی است

آنکه هر ساعت، نهان از خاص و عام
کاسهٔ زهرت فرو ریزد به کام

بر سر این زهر روزان و شبان
چند خواهی بود لرزان و تپان؟

منصب دنیاست، ای نیکونهاد!
آنکه داده خرمن دینت به باد

منصب دنیاست، ای صاحب فنون!
آنکه کردت این چنین، خوار و زبون

ای خوش آن دانا که دنیا را بهشت
رفت همچون شاه مردان در بهشت

مولوی معنوی در مثنوی
نکته‌ای گفته است، هان تا بشنوی:

« ترک دنیا گیر تا سلطان شوی
ورنه گر چرخی تو، سرگردان شوی

زهر دارد در درون، دنیا چو مار
گرچه دارد در برون، نقش و نگار

زهر این مار منقش، قاتل است
می‌گریزد زو هر آن کس عاقل است»

زین سبب، فرمود شاه اولیا
آن گزین اولیا و انبیا:

حب الدنیا، رأس کل خطیة
و ترک الدنیا رأس کل عبادة
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۸ - حکایة العابد الذی کان قوته العلف لیأمن دینه من التلف
گوهر بعدی:بخش ۲۰ - فی الترغیب فی حفظ اللسان و هو من احسن صفات الانسان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.