۳۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲

از سمور و حریر بیزارم
باز میل قلندری دارم

تکیه بر بستر منقش، بس
بر تنم، نقش بوریاست هوس

چند باشم مورع‌الخاطر
ز استر و اسب و مهتر و قاطر

تا کی از دست ساربان نالم
که بود نام او گم از عالم

چند گویم ز خیمه و الجوق
چند بینم کجاوه و صندوق

گر نباشد اطاق و فرش حریر
کنج مسجد خوش است، کهنه حصیر

گر مزعفر مرا رود از یاد
سر نان جوین سلامت باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.