۳۶۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۶۳

این طلعت و رخسار که دارد که تو داری
این قامت و رفتار که دارد که تو داری

لب شهد و حدیثت شکر است ای گل خندان
این شهر شکربار که دارد که تو داری

چشم تو به یک چشم زدن خون دلم خورد
این نرگس خون خوار که دارد که تو داری

ای در تن هر گلبنی از رشگ تو صد خار
این گلبن بی‌خار که دارد که تو داری

قهر تو باغیار به از لطف تو با ماست
این لطف به اغیار که دارد که تو داری

پیوسته کنی نسبتم ای گل به رقیبان
زین گونه مرا خوار که دارد که تو داری

داری همه دم محتشم آزار دل از یار
این یار دل آزار که دارد که تو داری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.