۲۸۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۹۹

پردهٔ ما میدری کائین زیبائیست این
عالمی را ساختی رسوا چه رسوائی است این

جلوه کردی با قد رعنا و کشتی خلق را
ای جهانی کشته قدت چه رعنائی است این

وضع بدمستانه‌ات زد مجلس یاران بهم
رسم یاری یا طریق مجلس آرائیست این

هرکه در راهی به عزت کشته‌ای را دید و گفت
صید ناوک خورده آن ترک یغمائی است این

هرکجا بوی می‌آمد رفتی آنجا همچو باد
باده پیمائی نگویم باد پیمائی است این

جیب چندین تهمت آلوده است حالا از تو چاک
گر بدانی موجب صد دامن آلائیست این

دی شنید از محتشم هرچند تلخ آن نوش لب
گفت از بی‌طاقتی و ناشکیبائی است این
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.