۲۷۲ بار خوانده شده
رویت که هست صورت چین شرمسار از آن
نقشی است دقت ید صنع آشکار ازان
تحریر یافت صورت و زلفت ولی هنوز
در لرزه است خامه صورت نگار ازان
بر نخل ناز پرور او هرکه بنگرد
یابد کمال قدرت پروردگار از آن
از گلستان او همه کس را به کف گلی است
ما را به سینه خاری و صد خار خار ازان
مردم ز بیم مرگ به عمرند امیدوار
من ناامید ار نیم امیدوار ازان
در هجر میدهی خبر آمدن به من
دانستهای که صعبتر انتظار ازان
زین نیلگون خمم به همین شادمان که هست
حسن تو را به شیشهٔ می بیخمار ازان
باقیست یک دمی دگر از عمرم ای طبیب
بگذر ز چارهام که گذشتست کار ازان
از آهنست سقف فلک گویا که نیست
تیر دعای خسته دلانرا گذار ازان
آورده زور بر دل زارم سپاه غم
ساقی بیار می که برآرم دمار ازان
میپرورد می فرح انجام محتشم
خمخانهٔ غمش که منم جرعه خوار ازان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
نقشی است دقت ید صنع آشکار ازان
تحریر یافت صورت و زلفت ولی هنوز
در لرزه است خامه صورت نگار ازان
بر نخل ناز پرور او هرکه بنگرد
یابد کمال قدرت پروردگار از آن
از گلستان او همه کس را به کف گلی است
ما را به سینه خاری و صد خار خار ازان
مردم ز بیم مرگ به عمرند امیدوار
من ناامید ار نیم امیدوار ازان
در هجر میدهی خبر آمدن به من
دانستهای که صعبتر انتظار ازان
زین نیلگون خمم به همین شادمان که هست
حسن تو را به شیشهٔ می بیخمار ازان
باقیست یک دمی دگر از عمرم ای طبیب
بگذر ز چارهام که گذشتست کار ازان
از آهنست سقف فلک گویا که نیست
تیر دعای خسته دلانرا گذار ازان
آورده زور بر دل زارم سپاه غم
ساقی بیار می که برآرم دمار ازان
میپرورد می فرح انجام محتشم
خمخانهٔ غمش که منم جرعه خوار ازان
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.