۲۹۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۸۱

ای روی تو از می ارغوان رنگ
دارد سمنت ز ارغوان رنگ

در دور خط تو می‌نماید
آیینهٔ آفتاب در زنگ

در سلسلهٔ تو همچون مجنون
صد خسرو بی‌کلاه و اورنگ

خواهم شومت دچار اما
در خواب که دربرت کشم تنگ

از غمزهٔ پر فن تو پیداست
کیفیت صلح و صورت جنگ

صدر نگفسون در آن دو چشمست
در هر رنگی هزار نیرنگ

این دل که تو داری ای غلط مهر
نرم است چو موم و سخت چو نسنگ

دل میشنو اندم در آن زلف
نالیدن طایر شب آهنگ

ای گل برهی مرو که خاری
در دامن عصمتت زند چنگ

یک لحظه به غیر اگر بیائی
بگریزی ازو هزار فرسنگ

در پای فتادنم ز کویت
عذریست چو عذر محتشم لنگ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.