۳۰۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۶۷

دهد اگرچه برون در بی‌شمار صدف
تو آن دری که برون ناید از هزار صدف

برای چون تو دری شاید ای چکیدهٔ صنع
اگر دهان بگشاید هزار بار صدف

عجب که تا به قیامت محیط هستی را
گران شود به چنین در شاهوار صدف

توان گرفت بزر ز احترام گوشی را
که در راز تو را باشد ای نگار صدف

شدست معتبر از خلعت تو مادر دهر
بلی ز پرتو در دارد اعتبار صدف

به جنبش آمده تا بحر هستی از اثرش
چنین دری نفکنده است برکنار صدف

به عهد محتشم از عقد نظم گوش جهان
چنان پر است که از در شاهوار صدف
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.