۳۱۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۵۱

ای طاعت تو بر همهٔ کائنات فرض
ذکرت بر اهل صومعه و سومنات فرض

گر سجدهٔ بشر ملک از یک جهت نمود
آمد سجود تو ز جمیع جهات فرض

ای در درون صد شکر ستان برون فرست
چیزی که هست در همهٔ گیتی زکات فرض

ای دل ز جامروز جفایش که در وفاست
ورزیدن تحمل و حلم و ثبات فرض

در وی مبین دلیر که ارباب عقل را
ضیط دل است لازم و حفظ حیات فرض

ای شیخ شکر کن تو کزین قد فارغی
شکر فراغتست بر اهل نجات فرض

بر محتشم که هست به یاد تو روز و شب
بی‌خورد و خواب نیست چو صوم و صلات فرض
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.