۳۰۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰۵

آفت من یک نگه زان نرگس مستانه ساز
مستعد مستیم کارم به یک پیمانه ساز

چون ز من بندند راه آشنائی‌های تو
هرچه میخواهی ز من غیر از نگه بیگانه ساز

شور طفلان را اگر خوش داری آن رخ را دمی
کار فرمای جنون عاشق دیوانه ساز

تا به خاک راهت افتد صورت از دیوار و در
آن خرامش را زمانی صرف صورت خانه ساز

تا روم آسان به خواب مرگ در بالین من
چشم افسون ساز را گوینده افسانه ساز

در وداع آخرین عیش کرد ای جغد غم
آشیان یک بار بر دیوار این ویرانه ساز

محتشم خواهی اگر یکتائی اندر حکم خویش
خاتم دل را نگین زان گوهر یک دانه ساز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.