۲۹۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸۵

کنم چو شرح غم او سواد بر کاغذ
سرشک من نگذارد مداد بر کاغذ

فرشته نیز گواهی نویسد اربیند
به قتل من خط آن حور زاد بر کاغذ

رقیب تا چه بد از من نوشته بود که یار
ز من نهفت چو چشمش فتاد بر کاغذ

محل نامه نوشتن مرا ز دغدغه کشت
به نام غیر قلم چون نهاد بر کاغذ

نوشت نامه به اغیار و این به ترکه نگاشت
به رمز نام خود از اتحاد بر کاغذ

نبود بس خط کلکش که مهر خاتم نیز
نهاد از جهت اعتماد بر کاغذ

بیاد محتشمش لیک چون عنان جنبید
قلم ز دغدغهٔ او ستاد بر کاغذ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.