۲۷۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۷۹

عرق از برگ گل انگیختنش را نگرید
آب و آتش بهم آمیختنش را نگرید

دامن افشاندن و برخاستنش را بینید
ساغر افکندن و می ریختنش را نگرید

همچو طفلی که دهد بازی مرغان حریص
دام به نهادن و بگریختنش را نگرید

گرچه می‌گویم و غیرت به دهان می‌زندم
کوه سیم از کمر آویختنش را نگرید

جان دیوانهٔ من می‌رود اینک بیرون
از بدن رابطه به گسیختنش را نگرید

محتشم اشک ز چشم آه ز دل کرده رها
فتنه از بحر و بر انگیختنش را نگرید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.