۲۶۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶۰

دل مایل تو شد که سیه رو چو دیده باد
خون گشته قطره قطره ز مژگان چکیده باد

جان نیز گشت پیرو دل کز ره اجل
خاری به پای بیهوده گردش خلیده باد

تن هم نمی‌کشد ز رهت پا بگفت من
کز سر کشی به دار سیاست کشیده باد

تو قبلهٔ رقیبی و من در سجود تو
کز بار مرگ پشت امیدم خمیده باد

با آن که می‌بری همه دم نام مدعی
نام تو می‌برم که زبانم بریده باد

با آن که غیر دامن وصلت گرفته است
من زنده‌ام که جیب حیاتم دریده باد

گر مرغ روحم محتشم از باغ روی تو
دل برندارد از چمن تن پریده باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.