۲۹۸ بار خوانده شده
ای در درون جان ز دل من کرانه چیست
جائی چنین کراست درون آبهانه چیست
در هر زمان زمانه به شغلی قیام داشت
جز عشق در زمان تو شغل زمانه چیست
گر خون گرفتهای نگرفته عنان تو
این خون که میچکد ز سر تازیانه چیست
پرگار خود چو عشق به گردش در آورد
ظاهر شود که کار درین کارخانه چیست
گر عشق نیست واسطه بر گرد یک نهال
پرواز صد همای بلند آشیانه چیست
غالب حریف صحبت اگر دی نبوده غیر
امروزش این مصاحبت غالبانه چیست
گیرد ز من امانت جان قاصدی که او
گوید که در میان من و او نشانه چیست
چون چشم اوست نازی و از من بهانهای
خلقی برای آشتی اندر میانه چیست
خوابم گرفت محتشم از گفتههای تو
بیتی بخوان ز گفتهٔ سلمان بهانه چیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
جائی چنین کراست درون آبهانه چیست
در هر زمان زمانه به شغلی قیام داشت
جز عشق در زمان تو شغل زمانه چیست
گر خون گرفتهای نگرفته عنان تو
این خون که میچکد ز سر تازیانه چیست
پرگار خود چو عشق به گردش در آورد
ظاهر شود که کار درین کارخانه چیست
گر عشق نیست واسطه بر گرد یک نهال
پرواز صد همای بلند آشیانه چیست
غالب حریف صحبت اگر دی نبوده غیر
امروزش این مصاحبت غالبانه چیست
گیرد ز من امانت جان قاصدی که او
گوید که در میان من و او نشانه چیست
چون چشم اوست نازی و از من بهانهای
خلقی برای آشتی اندر میانه چیست
خوابم گرفت محتشم از گفتههای تو
بیتی بخوان ز گفتهٔ سلمان بهانه چیست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.