۲۸۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۶

مدعی که آتش اعراض فروزندهٔ توست
مدعای دل او سوختن بندهٔ توست

گر کنی پرسش و بی جرم بود چون باشد
تهمت آلود گنه کاین همه شرمندهٔ توست

آن که افکنده به همت دو جهان را ز نظر
این گمان می‌کندش کز نظر افکندهٔ توست

کم مبادا که طراوت ده باغ طربست
گریهٔ بنده که آب چمن خندهٔ توست

محتشم کز چمن وصل تواش رانده فلک
بندهٔ ریشهٔ امید ز دل کندهٔ توست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.