۳۰۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۴

از اشگ گرم چشم ترم کان آتش است
وین موجهای خون گل طوفان آتش است

آهم شرر فشان شده یاران حذر کنید
کاین آه در تراوش باران آتش است

اشگی که می‌رسد ز درونم به چشم تر
سیلی است کش گذر به بیابان آتش است

آه بلند شعلهٔ من گرد کوی او
شب تا به روز مشعله گردان آتش است

چشم کرشمه ساز تو را از نگاه گرم
پیوند تیر غمزه به پیکان آتش است

از آه من مپوش رخ آتشین که باد
هرچند جان گزاست ولی جان آتش است

دود درون محتشم از بس صفای دل
مانا به شعله‌های درخشان آتش است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.