۳۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲

بخت چون بر نقد دولت سکهٔ اقبال زد
هم شب شاهی در درویش فرخ فال زد

جسم خاکی شد سپند و بستر آتش آن زمان
کان گران تمکین در این مضطرب احوال زد

طایر گرم آشیان خواب از وحشت پرید
فتنهٔ تیری از کمین بر مرغ فار غبال زد

ساقی دولت به دستم ساغری پر فیض داد
مطرب عشرت به گوشم نغمهٔ پر خال زد

آن که می‌کشتش خمار هجر در کنج ملال
از شراب وصل ساغرهای مالامال زد

پیش از آن کاید به اقبال آن شه اقلیم حسن
جانم از تن خیمه بیرون بهر استقبال زد

محتشم زد بر سپاه غم شبیخون شاه وصل
بر به ملک دل ز عشرت خیمهٔ اجلال زد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.