۳۴۵ بار خوانده شده
روزی ز پی گلاب میگردیدم
پژمرده عذار گل در آتش دیدم
گفتم که چه کردهای که میسوزندت
گفتا که درین باغ دمی خندیدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
پژمرده عذار گل در آتش دیدم
گفتم که چه کردهای که میسوزندت
گفتا که درین باغ دمی خندیدم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۴۳۹
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۴۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.