۳۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۴

هزار حیف که از گلشن جهان آخر
چو گل به باد خزان رفت میرزامهدی

فروغ محفل آل رسول بود و دریغ
که شمع‌سان ز میان رفت میرزامهدی

ز الفت تن خاکی ملول شد جانش
به سوی عالم جان رفت میرزامهدی

هوای قصر جنان کرد از جهان خراب
به آن خجسته مکان رفت میرزامهدی

به حیرتم چه شنید از فسانهٔ ایام
که خوش به خواب گران رفت میرزامهدی

غرض چو جانب عشر تسرای خلدبرین
ز بزم همنفسان رفت میرزامهدی

رقم زد از پی تاریخ رحلتش هاتف
به بزمگاه جنان رفت میرزامهدی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.