۳۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷

دریغ از حاجی ابراهیم آن دانای روشندل
که زاد از مادر ایام با ایمان و دین توام

دریغ و درد از آن شمع سحر خیزان که بود او را
دلی پر آتش از ترس خدا و دیدهٔ پرنم

هزار افسوس از آن نخل برومند ثمرپرور
که در باغ جهانش قامت از باد اجل شد خم

گرفتش دل ازین تنگ آشیان و طایر روحش
به عزم گلشن فردوس بال شوق زد برهم

روان شد جانب گلزار جنت زین جهان و شد
روان از دیدهٔ احباب سیل خون ازین ماتم

چو بیرون رفت از غمخانهٔ دنیای دون و شد
به عشرتخانهٔ فردوس اعلی با دلی خرم

دبیر خامه هاتف پی تاریخ فوت او
رقم زد: شد به جنت حاجی ابراهیم از عالم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.