۳۶۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۷

ازباد دستی خود، ما میکشان خرابیم
در کاسه سرنگونی، همچشم با حبابیم

با محتسب به جنگیم، از زاهدان به تنگیم
با شیشه‌ایم یکدل، یکرنگ با شرابیم

آن‌جاکه میکشانند، چون ابر تر زبانیم
آن‌جاکه زاهدانند، لب خشک چون سرابیم

در گوش عشقبازان، چون مژدهٔ وصالیم
در چشم می‌پرستان، چون قطرهٔ شرابیم

با خاص و عام یکرنگ، از مشرب رساییم
بر خار و گل سمن ریز، چون نور ماهتابیم

آنجاکه گل شکفته است، شبنم طراز اشکیم
آنجاکه خار خشک است، چشم تر سحابیم

چون می به مجلس آید، از ما ادب مجویید
تا نیست دختر رز، در پردهٔ حجابیم

در پلهٔ نظرها، هرگز گران نگردیم
ما در سواد عالم، چون شعر انتخابیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.