۴۰۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۰

هر چه دیدیم درین باغ، ندیدن به بود
هر گل تازه که چیدیم، نچیدن به بود

هر نوایی که شنیدیم ز مرغان چمن
چون رسیدیم به مضمون، نشنیدن به بود

زان ثمرها که گزیدیم درین باغستان
پشت دست و لب افسوس گزیدن به بود

دامن هر که کشیدیم درین خارستان
بجز از دامن شبها، نکشیدن به بود

هر متاعی که خریدیم به اوقات عزیز
بود اگر یوسف مصری، نخریدن به بود

لذت درد طلب بیشتر از مطلوب است
نارسیدن به مطالب، ز رسیدن به بود

جهل سررشتهٔ نظاره ربود از دستم
ور نه عیب و هنر خلق ندیدن به بود

مانع رحم شد اظهار تحمل صائب
زیر بار غم ایام خمیدن به بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.