۲۲۷۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰

با کمال احتیاج، از خلق استغنا خوش است
با دهان خشک مردن بر لب دریا خوش است

نیست پروا تلخ کامان را ز تلخی های عشق
آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است

هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی می‌کنند
چهرهٔ امروز در آیینهٔ فردا خوش است

برق را در خرمن مردم تماشا کرده است
آن که پندارد که حال مردم دنیا خوش است

فکر شنبه تلخ دارد جمعهٔ اطفال را
عشرت امروز بی‌اندیشهٔ فردا خوش است

هیچ کاری بی تامل گرچه صائب خوب نیست
بی تامل آستین افشاندن از دنیا خوش است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
ارزو
۱۳۹۹/۹/۱۲ ۲۰:۵۷

معنی و مفهوم بیت فکرشنبه تلخ دارد جمعه ی اطفال را . عشرت امروز بی اندیشه فردا خوش است

ناشناس
۱۳۹۹/۹/۲ ۲۱:۰۲

فکر شنبه تلخ دارد جمعه ی اطفال را. عشرت امروز بی اندیشه فردا خوش است

ناشناس
۱۳۹۹/۸/۱۹ ۰۹:۱۹

مونس، این بیت چه آرایه ای داره؟
هرچه رفت از عمر یاد آن به نیکی می کنند
چهرۀ امروز در آیینۀ فردا خوش است