۲۶۳ بار خوانده شده

غزل

گر ز شمعت چراغی افروزیم
خرمن خویش را بدان سوزیم

در غمت دود از آن به عرش رسد
آتشی کز درون برافروزیم

آفتاب جمال بر ما تاب
زانکه ما بی‌رخت سیه روزیم

تا ببینیم روی خوبت را
از دو عالم دو دیده بردوزیم

مایهٔ جان و دل براندازیم
به ز عشقت چه مایه اندوزیم؟

همچون طفلان به مکتب عشقت
ابجد عشق را بیاموزیم

در غم عشق اگر رود سر ما
ای عراقی، بیا، که فیروزیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سر آغاز
گوهر بعدی:مثنوی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.