۳۰۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۷

الا قم، واغتنم یوم التلاقی
و در بالکاس وارفق بالرفاقی

بده جامی و بشکن توبهٔ من
خلاصم ده ازین زهد نفاقی

مشعشعة اذا اسکرت منها
فلا اضحوا الی یوم التلاقی

ازان باده که اول دادی، ای دوست
بده بار دگر، گر هست باقی

و ان لم یبق فی‌الدن الحمیا
تدارک بالرحیق من الحداقی

مرا باده مده، بوی خودم ده
که از بوی تو سرمستیم، ساقی

اما تسقی کئوس الوصل یوما
الی کم کاس هجران تساق

به وصلت شاد کن جانم، کزین بیش
ندارد طاقت هجران عراقی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.