۳۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۳

من که هر لحظه زار می‌گریم
از غم روزگار می‌گریم

دلبری بود در کنار مرا
کرد از من کنار، می‌گریم

از غم غمگسار می‌نالم
وز فراق نگار می‌گریم

دوش با شمع گفتم از سر سوز
که: من از عشق یار می‌گریم

ماتم بخت خویش می‌دارم
زان چنین سوکوار می‌گریم

با چنین خنده گریهٔ تو ز چیست؟
کز تو بس دل فگار می‌گریم

داشتم، گفت: دلبری شیرین
زو شدم دور، زار می‌گریم

چون عراقی حدیث او بشنید
زارتر من ز پار می‌گریم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.