۳۲۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۰۷

ای لاله زار آتش روی تو آب روی
بر باد داده آب رخ من چو خاک کوی

از من مشوی دست که من بیتو شسته‌ام
هم رو به آب دیده و هم دست از آبروی

با پرتو جمال تو خورشید گو متاب
با قامت بلند تو شمشاد گو مروی

خوش بر کنار چشمهٔ چشمم نشسته‌ئی
آری خوشست سروی سهی بر کنار جوی

یا رب سرشک دیده گریانم از چه باب
و آیا شکنج زلف پریشانت از چه روی

شرح غمم چو آب فرو خواند یک بیک
حال دلم چو باد فرو گفت مو بموی

تا کی حدیث زلف تو در دل توان نهفت
مشک ختن هر آینه پیدا شود ببوی

روزی اگر بتیغ محبت شوم قتیل
خونم از آن سیه دل نامهربان بجوی

خواجو به آب دیده گر از خود نشست دست
در آتش فراق برو دست ازو بشوی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.