۳۳۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۷۰

تبسمت الزهر والمزن باک
و غررت الودق و الدیک حاک

نسیم عراقی ندانم چه بادی
زمین سپاهان ندانم چه خاکی

بدین مشک سائی و عنبر فشانی
ایا نفحة الریح روحی فداک

ندانم چه نقشی که مثل تو صورت
مصور نگردد ز آبی و خاکی

ریاض بهشتی بدین روح بخشی
چراغ سپهری بدین تابناکی

خرد را فریبی و دل را امیدی
روانرا حیاتی و تن را هلاکی

نه در دل ممکن که در قلب جانی
نه از گل مرکب که از روح پاکی

مررنا باکناف نجد و بتنا
بواد الاراک لعلی اراک

چو خواجو بدست ار جام خور آئین
اگر مست گلچهر اورنگ تا کی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.