۳۰۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۹۱

نفحهٔ گلشن عشق از نفس ما بشنو
وز صبا نکهت آن زلف سمن سا بشنو

خبر درد فراق از دل یعقوب بپرس
شرح زیبائی یوسف ز زلیخا بشنو

همچنان ناله فرهاد بهنگام صدا
چون بهکسار شوی از دل خارا بشنو

حال وامق که پریشان تر از او ممکن نیست
از سر زلف پراکندهٔ عذرا بشنو

اگر از باد صبا وصف عروسان چمن
نکند باورت از بلبل گویا بشنو

چون ختائی بچگان بزم صبوح آرایند
بوی مشک ختن از ساغر صهبا بشنو

هر نفس کز خط مشکین تو رانم سخنی
از لبم رایحهٔ عنبر سارا بشنو

روز و شب چون نروی از دل تنگم بیرون
از سویدای دلم قصه سودا بشنو

چون حدیث از لب جانبخش تو گوید خواجو
از دمش نکهت انفاس مسیحا بشنو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.