۳۱۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۴۹

وقت صبوح شد بشبستان شتاب کن
برگ صبوح ساز و قدح پر شراب کن

خورشید را ز برج صراحی طلوع ده
وانگه ز ماه نو طلب آفتاب کن

خاتون بکر مهوش آتش لباس را
از ابر آبگون زجاجی نقاب کن

آن آتش مذاب در آب فسرده ریز
و آن بسد گداخته در سیم ناب کن

لب را بلعل حل شده رنگ عقیق بخش
کف را به خون دیده ساغر خضاب کن

بهر صبوحیان سحر خیز شب نشین
از آتش جگر دل بریان کباب کن

شمع از جمال ماه پری چهره برفروز
قند از عقیق یار شکر لب در آب کن

ای رود پرده ساز که راه دلم زنی
بردار پرده از رخ و ساز رباب کن

خواجو ترا که گفت که در فصل نوبهار
از طرف باغ و بادهٔ ناب اجتناب کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.