۳۶۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۸۷

اشارت کرده بودی تا بیایم
بگو چون بی سر و بی پا بیایم

من شوریده دل را از ضعیفی
ندانی باز اگر فردا بیایم

گرم رانی بگو تا باز گردم
وگر خوانی بفرما تا بیایم

بهر منزل که فرمائی بدیده
چه جابلقا چه جابلسا بیایم

اگر برفست وگر باران نترسم
اگر بادست وگر سرما بیایم

اگر خواهی که با تن‌ها نباشم
نه با تن‌ها من تنها بیایم

وگر گوئی بیا تا قعر دریا
ز بهر لؤلؤ لالا بیایم

بدان جائی که گوهر می‌توان یافت
اگر کوهست و گر دریا بیایم

ایا کوی تو منزلگاه خواجو
چه فرمائی نیایم یا بیایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.