۳۱۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۰۶

هرگه که ز خرگه بچمن بار دهد گل
نرگس نکند خواب خوش از غلغل بلبل

ای خادم یاقوت لب لعل تو لؤلؤ
وی هندوی ریحان خط سبز تو سنبل

تا کی کند آن غمزهٔ عاشق کش معلول
در کار دل ریش من خسته تعلل

گر نرگس مستت نکند ترک تعدی
چندین چه کند زلف دراز تو تطاول

شرح شکن زلف تو بابیست مطول
کوتاه کنم تا نکشد سر به تسلسل

آن صورت آراسته را بیش میارای
کانجا که جمالست چه حاجت بتجمل

محمل مبر از منزل احباب که ما را
یکدم نبود بار فراق تو تحمل

المغرم یستغرق فی البحر غریقا
واللائم کالنائم فی الساحل یغفل

هر لحظه که خاموش شود ماه مغنی
از مرغ صراحی شنوم نعره که قل قل

ای آنکه جمال از رخ زیبای تو جزویست
غمهای جهان جزو غم عشق تو شد کل

بر باد هوا باده مپیمای که خواجو
از مل نشود بی خبر الا بتامل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.