۳۴۸ بار خوانده شده
رخت شمع شبستان مینهندش
لبت لعل بدخشان مینهندش
اگر شد چین زلفت مجمع دل
چرا جمعی پریشان مینهندش
گدائی کز خرد باشد مبرا
بشهر عشق سلطان مینهندش
چمن دوزخ بود بی لاله رویان
اگر خود باغ رضوان مینهندش
قدح کو گوهر کانست در اصل
بمعنی جوهر جان مینهندش
می روشن طلب درظلمت شب
که عین آب حیوان مینهندش
هر آن کافر که او قربان عشقست
بکیش ما مسلمان مینهندش
وگر بر عقل چیزی هست مشکل
بنزد عشق آسان مینهندش
اگر صاحبدلی خواجو چه نالی
از آن دردی که درمان مینهندش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
لبت لعل بدخشان مینهندش
اگر شد چین زلفت مجمع دل
چرا جمعی پریشان مینهندش
گدائی کز خرد باشد مبرا
بشهر عشق سلطان مینهندش
چمن دوزخ بود بی لاله رویان
اگر خود باغ رضوان مینهندش
قدح کو گوهر کانست در اصل
بمعنی جوهر جان مینهندش
می روشن طلب درظلمت شب
که عین آب حیوان مینهندش
هر آن کافر که او قربان عشقست
بکیش ما مسلمان مینهندش
وگر بر عقل چیزی هست مشکل
بنزد عشق آسان مینهندش
اگر صاحبدلی خواجو چه نالی
از آن دردی که درمان مینهندش
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.